کاری که ابراهیم گلستان هیچوقت در حق دخترش نمیکرد! | لیلی گلستان: احساس کردم دیگر نمیتوانم ادامه دهم ...
به گزارش روبرونیوز،، این جملهها از «لیلی گلستان» مترجم نامدار است که در شمارۀ اخیر مجله فرهنگی هنری عصر روشن آمده است. لیلی گلستان در ادامه گفته است: «بعد از آنکه حدود ۳۰ صفحه از کتاب را خواندم، احساس کردم دیگر نمیتوانم ادامه دهم. اصلاً برایم کشش نداشت. این شد که آن را کنار گذاشتم؛ اما پس از مدتی با خودم فکر کردم که بالاخره این کتاب را آدم مهمی به من معرفی کرده و نباید بهراحتی از کنارش بگذرم. این شد که دوباره کتاب را دست گرفتم و اینبار صفحۀ ۳۰ را هم رد کردم. اوضاع رفتهرفته تغییر کرد. کمکم نهتنها جذب داستانها شدم، بلکه با اشتیاق، کار ترجمه را هم شروع کردم.
با قاطعیت میتوانم بگویم که کار ترجمۀ کتاب «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» خیلی شیرین و البته خیلی هم سخت بود؛ چون هر قصهاش سبکی متفاوت از دیگر داستانهای کتاب داشت.»
لیلی گلستان در ادامه، از اتفاق عجیب و خاص دیگری هم برای کتاب «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» نوشتۀ «ایتالو کالوینو» نویسندۀ سرشناس ایتالیایی که با ترجمۀ او در ایران منتشر شده، پرده برداشته است: «وقتی ترجمۀ فارسی کتاب از من منتشر و با استقبال روبهرو شد، یک روز «هوشنگ گلشیری» که هیچ وقت زنگ نمیزد، با من تماس گرفت و بابت ترجمۀ کتاب «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» تبریک گفت. نهتنها تبریک گفت، بلکه از من خواست در جمع هنرجویان کارگاه مشهور داستان نویسیاش حاضر شوم و از تجربۀ ترجمۀ این کتاب برایشان سخن بگویم. خلاصه که این یکی از بهترین و البته خاطرهسازترین کتابهایی است که با ترجمۀ من منتشر شده است.»
این رمان پستمدرن نخستینبار در سال ۱۹۷۹ منتشر شد. یکی از شخصیتهای این داستان عجیب که «کتابخوان» نامیده میشود، کتابی جدید و زیبا میخرد که بعد از حدود ۳۰ صفحه درمییابد کتابش مشکل دارد و جز همان بخش اول که دائم در سراسر کتاب تکرار شده، چیزی در آن نیست. او به کتابفروشی بازمیگردد و میفهمد کتاب، که فکر میکرد توسط کالوینو نوشته شده، در واقع اثر نویسندهای لهستانی به نام بازاکبال است. او کتابی از این نویسندۀ لهستانی انتخاب میکند، اما دوباره معلوم میشود که این نسخه نیز اثر نویسندۀ دیگری است و همینطور نسخۀ بعدی و بعدی.